یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۸

بوسه kiss



بوسه چیز خوبی است مگر نه ؟ بوسیدن پدر ، مادر یا یک دوست .بوسیدن یک نوزاد یا یک کودک ....






و بوسیدن عاشقانه....دنیایی از لذت انسانی در همه این بوسه ها نهفته است.وقتی انسانی دارد انسان دیگر را می بوسد.می خواهد بگوید که آنقدر تو را دوست دارم که این حس و علاقه فرای واژه هاست.

آواز مي خواني
در يادهايم
از آبي دريا و آسمان ، از عطر سيب و بوسه
ديگر بي صداي تو
بلبل
نمي خواند!



بوسه :




بوسه اختراع طبيعت است براي هنگاميکه کلمات قادر به بيان احساسات نيستند .





بيا خلاصه كنيم
در كلامي
نگاهي
يا بوسه اي
براي ...
وقت اندكي مانده

بهار مي شكفد
بر درخت اعتماد
بر گل بوسه
نسيم نوازش
باور كن !







عطر گريزاي گيسو
گذر از هزار كوچه پس كوچه خاطره
لبخند و نور و نوازش
زود گذشت عشق!







كنار باغ حيرت
جام تهي و ما
هنوز
ناسيراب!




كجاست حضور خاطره
در فقدان آشنايي ها؟
نه اتاق موسيقي و كتاب و گلدان و بوسه
نه لبخند مهربان مادر
نه گرماي نگاه پدر
و نه صداي تو
كه خستگي مرا به نوازش خوابها مي‎خواند
دچار دلتنگي مكررم
وتحمل حجمي
چنين پوك و توخا‎لي
مرا به ورطه هيچ مي كشاند .
با كليدي در دست
بر درگاه خانه
كوله بار از شانه
فرو نمي افتد
بازگرد
مسافر سرگردان
كسي به انتظارت نيست.


من
من نيستم
من توام .
من ستايش مهرباني هاي تو بودم
تو مهربان
من پرستشگر زيبايي هاي تو
تو زيبا تر
من اشتياق توام ،من توام
من پر از تو .
تو نيستي، تو مني !نه ! من توام !
تو در من هستي، اما نيستي ، تو ، تو، با من چه نكرده اي ؟
سبز سرخ آبي عزيز!
پس از سفر هاي دراز
باز گشته ام
تا سكوت را
بيابم با تو
آرامشي
كه با اعجازلبانمان
معنا مي شود



گيلاس هاي اشتياق
در كام انتظار
طعم بوسه را نجوا مي كنند















.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر