هفت بار روحم را مواخذه کردم: اولین بار وقتی دیدم که برای رسیدن به مراحل بالا خود را خوار کرد. دومین بار وقتی که درمقابل معلولین وانمود به لنگیدن کرد. سومین بار وقتی که اختیار داشت و راحتی را بر مشکلات ترجیح داد. چهارمین بار اشتباه کرده بود و خود را با عیب ها و اشتباهات دیگران تسلی داد. پنجمین بار وقتی که غایب بود و صبر خویش را در بی عملی، نشانه قدرت خویش می دانست. ششمین بار زمانی که زشتی چهره اش را نکوهش می کرد، در حالی که نمی دانست یکی از نقاب های خودش است. هفتمین بار وقتی که چاپلوسی می کرد، در حالی که آن را به حساب فضیلت خویش می گذاشت. — جبران خلیل جبران
تنها خاطره
۷ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر