skip to main |
skip to sidebar
عاشقانه ها 1
صدای تو در گوشه ذهن می پیچد و رویامرا می برد
تا بهار گونه هایت
روی بر می گردانم
خواب تابستان
ازترانه های بامداد نفس
سیراب.
چشم میگشایم
آهی
-كه انگارزندانی هزاره های تاریخ-
بر می آیداز تنگنای سینه
كنار منی و من
همچنان دلتنگ!
بگذار هفت هزار سال دیگر بخوابم...
آينه
بارنگ ديروز هاي عاشقي
زیباست. بانو!
هر بار كه مي نگرم
ماهي سرخ هفت سين و نرگس هاي مهرباني را
با تو
مي بينم.
خاطره
با توبودن زیباست.
بامداد
ازپس شبي دلگير
ولبخند تو فرزند انتظار من
باز آمدن از خواب
و دیدن دوباره ات
زیباست.
بگذار سر بر زانوانت
هزار سال ديگر بخوابم
با اميد
رويايي ديگر...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر